یه نفر رو بوم تقدیر
دو تا رهگذر کشیده
منو شب کشیده دستی
که تو رو سحر کشیده
تو مثل دریا بزرگی
ولی من یه رود خشکم
تو رو با شرح و تماشا
منو مختصر کشیده
میدونی همون خدایی
به تو پر داده عزیزم
که منو اسیر چشمات
منو پشت در کشیده
اگه تو یه صخره باشی
من بی نوا نسیمم
تو رو سر بلند و مغرور
منو در به در کشیده
مثل آینه رو به رومی
که چشات به من میخنده
ولی اونطرف تو آینه
دو تا چشم تر کشیده
تو چشات عسل فروشه
ولی میشنوی یه روزی
یه نفر به یاد چشمات
شوکرانو سر کشیده
یه پرنده کنج باغچه
روی خاک افتاده اونروز
هیچکی باورش نمیشه
اون پرنده پر کشیده......
دلم بدجوری تنگه..پس کی میاد اون پاییز دلپذیر ؟؟؟؟؟؟؟؟
من به غیر تو نخواهم چه بدانی چه ندانی
ز درت روی نتابم چه بخوانی چه برانی
دل من میل تو دارد چه بجویی چه نجویی
دیده ام جای تو باشد چه بمانی چه نمانی
ولی اگه از من بپرسی
به که باید دل بست؟
به که شاید دل بست؟
سینه ها جای محبت همه از کینه پر است
هیچکس نیست که فریاد پر از مهر تو را
گرم پاسخ گوید
نیست یک تن که در این راه غم آلوده عمر
قدمی راه محبت پوید
تا به کی حسرت یاری باید؟!
تا به کی تشنه به چشمان نگار
تا به کی در طلب لختی عشق!!!
مریم نازنین.ممنونم از اینکه منو قابل میدونی و سر میزنی.
آرزومند آزوهات.
سلام عزیز
بعد از خیلی وقت احساس نیار بهت کردم...اومدم اینجا دیدم تو هم ار من داغون تری
واست آرزوی گشایش دارم
یادم نست . کی بود می گفت : من خودم به خواب دیده ام . کسی می آید ؟! .... . بگذریم . اما . یادت رفته انگار که توی آیینه من نشستم اما من با من غریبه . نفسم گرفت از این شب در این حصار ...
سینه مالامال در است اس دریغا مرحمی....
گاهی نمیدونم به اینهمممممممه مهربونی شماها چطوری باید جواب بدم...دوستتون دارم....
با همه ی اینا که میگی باز هم تو ؛ خودتی .. مریمی ........ باورم میشه
این کامنت بی اسم مال منه ... یادم رفته اسممو بنویسم
سلام مریم جون...تعریف وبلاگت رو زیاد شنیده بودم...واقعا که زیبا مینویسی...موفق باشی عزیزم
بر مزار شهیدان هنوز خطیبان حرفه ای در خوابند...
سلام با مرام با معرفت ...اینه رسمش ؟؟؟ بروز میکنی و خبر نمیدی ؟؟؟ باشه به هم میرسیم ...من بروزم و منتظرت