و اینبار دکتر علی شریعتی را به خواب دیده ام

باورتون میشه...؟دیشب به خوابم اومد.خواب دیدم کنار اون معلم عشق نشستم و داریم با هم درباره روزهای زندگی که چه ملال آور میگذرند حرف میزنم.تو خواب یکی از دلنوشته هاشو برام خوند. کلمه به کلمه اش یادمه چون همیشه میخونمش...زمزمه اش میکنم و هر بار بیشتر عاشق می شم. بخونید...

وقتی که دیگر نبود

من به بودنش نیازمند شدم

وقتی که دیگر رفت

من به انتظار آمدنش نشستم

وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد

من او را دوست داشتم

وقتی که او تمام کرد من شروع کردم

وقتی او تمام شد من آغاز شدم

و چه سخت است تنها متولد شدن

مثل تنها زندگی کردن

مثل تنها مردن!!!

یادش گرامی باد.

نظرات 12 + ارسال نظر
اطهر 10 آذر 1384 ساعت 11:21 ق.ظ http://brightfire.blogsky.com

عاشقم
عاشق هر چه نام توست بر آن
و زخم های من همه از عشق هست از عشق ....

امیر 10 آذر 1384 ساعت 11:44 ق.ظ http://spantman.persianblog.com

..وقتی بود که نمی دیدم وقتی می خواند که نمی شنیدم / وقتی دیدم که نبود وقتی شنیدم که نخواند و ...؟/پیروز باشی

[ بدون نام ] 10 آذر 1384 ساعت 06:14 ب.ظ http://dastmalesefid.blogspot.com

خیلی فکر کردم که من دلم میخواست کی رو به خواب میدیدم،ولی کسی به ذهنم نرسید،شاید اگه توی بیداری،یه اثر خوب،کتاب،فیلم،اهنگ،فرق نمیکنه،
گیرم میومد بیشتر از خواب صاحب اثر رو دیدن راصیم میکرد،توی زمانه ای که بیداری های قشنگی نداریم،خواب خوب ....

هانا 11 آذر 1384 ساعت 02:49 ب.ظ http://www.sokooot.blogsky.com

سلام عریرم.دلم برای غربت پاییزتن تنگ شده بود.ممنونم کهبا منی.
عالی نوشته بودی
شاد باشی عزیزم

ع.سربدار 12 آذر 1384 ساعت 12:37 ب.ظ http://paradias.blogsky.com

خسته ولی ننشسته از پا.......

هر دو سخته . ولی تنها زیستن از تنها مردن سخت تره .

hesam 13 آذر 1384 ساعت 01:27 ق.ظ http://www.pantheon.blogfa.com

چنین که به سرسختی پا سفت کرده ایم..

نسترن 13 آذر 1384 ساعت 06:19 ب.ظ

سلام مریم جون!
چه خواب خوبی !

سیما 13 آذر 1384 ساعت 06:36 ب.ظ http://sima-h.blogfa.com

دلم برای اینجا تنگ شده بود ...

مرتضی احمدوند 14 آذر 1384 ساعت 11:50 ق.ظ http://www.chatr.blogfa.com

سلام دوست عزیز /کاراتو خوندم/موفق باشی/به من سر بزن

دجال 15 آذر 1384 ساعت 02:36 ب.ظ http://ehsab.persianblog.com/

همسفر تو را این باور گرامی باشد،من اگر چه از جنبه ی عقیدتی ایرادات فراوانی به شریعتی دارم اما هرگز این حقیقت را کتمان نکرده ام که ادبیات دکتر شریعتی تکرارش غیر ممکن و شاید محال باشد...من هر گاه هبوط در کویرش را می خوانم گویی سخن از دلی می شنوم عاشق و ماندگار...ولی هرگز ابوذرش را و یا سلمانش را نمی توانم در باورم بقبولانم و کدام تکریمی خجسته تر از احترام یک مخالف است؟ اری گر چه من مخالف عقیده ی ایشان می باشم اما باز به جرات می گویم ادبیات دکتر کم نظیر و شاید بی نظیر است و تو را به این انتخابت ستایش می کنم که بی شک بسیار از او خواهی اموخت همان گونه که من آموختم.....دلت شاد لبت خندان...تا همیشه...http://ehsab.persianblog.com/ گدایی خصت ما نیست

ایلیا 16 آذر 1384 ساعت 09:24 ب.ظ http://ealia.mihanblog.com

.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد