نزار قبانی شاعر محبوب من

گزیده ای از صد نامه عاشقانه
برگردان هومن عزیزی و رضا عامری

وقتی گفتم :
دوستت دارم
می دانستم انقلابی ست علیه قبیله
ناقوس رسوایی
براندازی سلطه
روییدن جنگل انبوه
افزایش آبی دریا
آزادی کودکان جهان
پایان عصر بربریت را می خواستم مرگ آخرین پادشاه را
وقتی که دوستت داشتم می خواستم درهای حرمسراها را بشکنم
سینهء زنان را از دندان مردان رها کنم
وقتی گفتم « دوستت دارم »
میدانستم الفبای تازه ای برای شهر بیسواد اختراع می کنم
و به مردم شرابی می بخشم که نمی شناسند
وقتی گفتم « دوستت دارم »
می دانستم بربرها با نیزه های زهرآلود و کمان های کشیده
تعقیبم می کنند
عکسم را به دیوار می چسبانند
اثر انگشتم را در کلانتری ها
وجایزهء بزرگ نصیب کسی ست که سر بریده ام را بیاورد
تا به سر در شهر مثل پرتقال لبنانی نصب شود
وقتی اسمت را بر دفتر گلها می نوشتم
می دانستم مردم مقابلم هستند
آل عثمان
دراویش و جاهل ها
آنها که در وراثتشان
از عشق
خالی
بر علیه من
گفتم آخرین پادشاه را بکشم ـ دولت عشق تو را به پا کنم ـ که تو ملکه اش
می دانستم فقط گنجشکها بامن اعلام انقلاب می کنند

پ . ن :نزارقبانی در سال 1923 در دمشق سوریه چشم به جهان گشود.او را می توان تآثیر گذارترین شاعر معاصر عرب دانست.شعر او چه به صورت و چه به مضمون،مرحله ای تازه و پرده ای نو در ادبیات عرب گشود.

nizar qabbani 2.jpg

نظرات 4 + ارسال نظر

سلام وبلاگ خوبی داری خوشم اومد به من هم سر بزن خوشحال می شم من وبلاگ رو با موزیک درخواتی و یا هر چیز دیگر که درخواست کنید پر می کنم یه سر بزن مام خوشحال می شیم

دارائی 18 دی 1384 ساعت 03:24 ب.ظ http://www.tablehalabi.blogfa.com

شعر خوشگلکی مردد است
هر روز با هم قرار می گذاریم
گاه می آید
گاهی هم هر گز نمی آید...(نزار)
دنیای نزار با وجود خشونت ظاهری اش که سرشار است از خون و بی پناهی و اظطراب» دنیائی لطیفی است
او می داند چگونه به انکار زشتی برخیزد
و کجا
؛می دانم چگونه سینه ی زنان را از دندان مردان جدا کنم؛
مسافر تمام مسافرخانه های جهان
با تختی یک نفره
فاحشه نبود نزار مثل شاعران این آبادی
...
به خاطر نزار
شاخه زیتونی می گذارم
لای موهات

مبارک 18 دی 1384 ساعت 05:18 ب.ظ http://www.mobarak.blogfa.com

سلام۱
با دوستان مشورت کن ولی نگاه خودت را داشته باش .فکر نکنم به من هم احتیاجی داشته باشی.(پیغمبران گرسنه از وعده گاهای الاهی گریختند )
شاید شمارا به درد سر بیندازد ولی برایتان آرزوی موفقیت دارم.

صبا 18 دی 1384 ساعت 08:50 ب.ظ http://kouli.blogsky.com

من تو را دوست میدارم
تو دیگری را دوست میداری
و مرا .....دیگری......شاید !!!!


نمی دانم چرا هر بار کلامی از دوست داشتن می بینم.....یاد این مثلث می افتم !!!!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد