درباره من
چه جهل مقدسی است آنگاه
که انسان بعد از سالها رنج و تکاپو
می فهمد که هنوز هیچ نمی فهمد
و چه علم نامقدسی است وقتی که
خدا در متن آگاهیهای انسان نباشد
ادامه...
پیوندها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- مهر 1392 1
- فروردین 1385 3
- اسفند 1384 6
- بهمن 1384 10
- دی 1384 9
- آذر 1384 5
- آبان 1384 4
- مهر 1384 4
- شهریور 1384 4
- مرداد 1384 3
- تیر 1384 6
- خرداد 1384 6
- اردیبهشت 1384 3
- فروردین 1384 2
- اسفند 1383 2
- بهمن 1383 3
آمار : 88987 بازدید
Powered by Blogsky
تولد بارانی تو
راستی در دل او چه می گذشت
وقتی چشمهای تو را آفرید؟
حس میکنم وقتی چشمهایت را آفرید و
به تماشایشان نشست
بغض گلویش را گرفت
و آمد
و آمد
و آمد
و بر سر آدم ها بارید!
از مادرت بپرس
روز تولدت بارانی نبوده است؟
مریم
8 اسفند 1384 ساعت 08:28 ق.ظ
کار خوبی کردی!قشنگ بود!و متشکر از این که سر زدی!
چه خبره همه لطیف شدن...
سر ساقی سلامت..این بار تو...
وچشمهای تو جاودانیست
چنانکه روح باران
و تو پایداری
چنانکه ابر و باد
اگر چه گاه گاه بادی خزانی
خاطره روز های بارانی بهار چشمانت را بپراکند
تو جاودانی
به اصالت بودن سوگند
که ترا همیشه خواهم داشت
باران ما را نشست که اینچنین ماندیم..!
نه به مانند او!
گویا خواب ز چشممان رفته..
سلام... وقتی تمام من در من خلاصه می شود نمی دانم چگو نه باید با این کلمات کنار آمد همیشه سر بلند با شی.
سلام
هم وبت زیباست وهم احساسات داخل شعرت...
امیدوارم موفق باشید..
با تشکر.
در سرش هیچ نمیگذشت و همه چیز می گذشت
تو و چشمان زیبا و مادر تنها قطره اشکی از حق اند حتی آن روز بارانی هم !
درود بر تو ای قلم به دست امید وارم تا می توانی قلمت برات همانند حال روان و گران بنویسد و اگر فرصتی بود به کلبه ما هم سفری کن . موفق باشی
سلام همشهری ...
مثل همیشه زیبا و قشنگ...
موفق باشی...........
کوچه وقتی تو نباشی رگ خشکیده ی شهره...
ماه تو گوش خونه گفته دیگه با پنجره قهره///
سقف دل بستگی بی تو واسه من سایه نداره...
دلم از روزی که رفتی دیگه همسایه نداره///
تو پی کدوم ستاره پشت ابرا خونه کردی...
رفتی و چیزی نگفتی گریه رو بهونه کردی///
من سوال ساده ی تو تو جواب مشکل من...
ردپای رفتن تو روی صحرای دل من///
وقتی آسمون شبهام زیر سایه ی چشاته...
وقتی حتی این ترانه رنگ غربت صداته///
نمیذارم این دو راهی سد راه ما بشینه...
نمیذارم این جدایی رنگ فردا رو ببینه///
شبو با فانوس اشکت میبرم به روشنایی...
با تو می رسم دوباره به طلوع آشنایی///
می دونم هر جا که باشی دل تو اهل همین جاس...
واسه ی من و تو اینجا اول و آخر دنیاس
آدم و حوا می خوان از عشقایی واستون بگن که زمینی نیستن و زمونه ای که خیلی چیزا یادش رفته...شایدم ما یادمون رفته .آدم و حوا با یه سبد یاس سپید به استقبالتون میان.
تولد دوباره ی طبیعت مبارک
سلام مریم جان تلخ نباشی ... سایه ات سنگین شده نمیدانی ما گیاه تازه رسته ایم وبه آفتابت محتاج...
نمیدانی چترم را بسته ام تا خیس تو باشم نگو که امشب فقط ابری ام ...
از مادرت بپرس روز تو لدت بارانی نبوده است ...
آفرین ساده اما زیبا وتاثیر گذار ... مرسی قلمت را دوست دارم ...
گاه با چراغی به کلبه ام بیا ...
--- تا آسمان نمیرد پرواز کن ---
سلام مهندس فردا اهواز میهمان شما هستم.... همیشه سر بلند باشی
شاید....اما...
چرا یک باره این همه پلیدی خانه کرد در چشم خانه اش ؟!؟!؟!
دلم میخواست صفر مطلق جوابم رو میداد. چرا از اینکه کلمه ۸ اسفند و تولد کنار هم هستند دلگیری؟
مریم جان اون همیشه عزیزترین من باقی میمونه حتی اگه هزارتا شیوا داشته باشه.
موفق باشی
بعضی وقتا دیدن با چشمهای نشسته هم حال میده امتحان کن
سلام اشعار بسیار زیبا هستند
چه فرقی میکند...
بوسه های تو همه از روی شهوت بود
می دانستم
تو دیگر منتظر نیستی
آخرین بار
لب هایت بوی نفرت می داد
فواد ذکایی
سلام مهندس امدن خیلی فوری و یک ما مو ریت اداری بود و انجا خیلی یاد شما را کردم چون در شهر شما و محروم از دیدن تون خیای سخت بود نبود عزیزم همیشه سر بلند باشی
سلام مریم جان... درختی که هیچ بهار نمی شود را صنوبر ننام.
آمدنت را نفس کشیدم ودیدم رد رویای تو را پای پنجره...
تلخ نباشی .
--- تا آسمان نمیرد پرواز کن ---
ممنون از لطفتون. اما چرا جوابتونو حفظ کردید؟ کاش می دونستم...
با سلام خدمت دوست و همشهری عزیزم
انجمن فرهنگی هنری سایه به مناسبت روز جهانی زن(8مارس) اقدام به برگزاری نمایشگاه کاریکاتور ، خوشنویسی و یک سری نشستهای تخصصی مرتبط با این موضوع نموده .
در این راستا از شما دعوت می کنم در صورت حضور در شهر اهوازما را به حضورتان در این برنامه مفتخر نمائید .
نمایشگاه کاریکاتور و خوشنویسی از 15 الی 24 اسفند می باشد و نشست ها نیز از روز 16 الی 19 اسفند می باشد
برنامه ی کامل ارا می توانید در وبلاگ انجمن مشاهده کنید
پیشاپیش از توجه شما ممنونم