توی تاکسی نشسته ام.شلوغی عصر گاهی خیابان کلافه ام کرده. آسمان ابری هم روی بغض خشکیده ام نور علی نور است. راننده تاکسی صدایش را سرش انداخته :
آسمون ابری شده/ خدا انگار خوابیده / انگار از اون بالاها/گریه هامو ندیده ...
شلوغی خیابان نگاهم را چسبانده روی کافی شاپ طبقه بالای کتاب فروشی . صندلی های پر و خالی اش را هزار بار می شمرم.راننده تاکسی داد می زند:
خدا انگار خوابیده..../یاد تو هر جا که هستم با منه/ داره فلب منو آتیش می زنه.
آسمان ابری ،شلوغی خیابان و کافی شاپ روبرو ...بغض خشکیده ام حق داشت تر شود.حق داشتم رها کنم تراوش بغض سنگینم را روی گونه های گر گرفته ای که حتی اشک های داغ سردش می کنند...
راننده ماشین بغل دستی نگاهم می کند.نگاهم را می دزدم که یادم نرود اشکهایم محرم هیچ نگاهی نیستند. راننده ماشین بغلی شیشه ماشینش را پایین می کشد. صدای یک نغمه ملکوتی می آید از ضبط ماشینش." لا تاخذه سنته و لا نوم"...راننده ماشین بغلی نگاهش را از صورت من بر داشته.و من انگار پر می کشم در نغمه وحی که می خواهد بگوید : خدا همیشه بیدار است. که خدا همه گریه های تو را دیده.حتی همان هایی که فکر می کردی خودت هم ندیدی.که حتی از چشمهایت بیرون نریختی تا خودت نفهمی گریه می کنی.اما او میداند. دست های مهربان نغمه وحی اشکهایم را پاک می کند. نسیمش آرام می کند داغی گونه های گر گرفته ام را .نگاه می کنم به آسمان ابری غروب و یادم می ماند که خدا همه چیز را می بیند. لبخند می زنم به خدا، آسمان ابری و خورشید که دست تکان می دهد برایم. می خواهم امشب ستاره بشمارم و تا وقتی چشمهایم باز است زمزمه کنم" اللهم لک الحمد"
سلام دوست عزیز
ما برای کسب درامد از اینترنت محیطی شفاف وساده و قانونی(مطابق با مصوبه مجلس شورای اسلامی) برایتان مهیا نموده ایم.
سایت فرهنگی ایران بین به عنوان تنها راه قانونی کسب درامد اینترنتی در ایران افتخار آنرا دارد که اصول سیستم شبکه ای خود را مطابق با مصوبه قانون مجلس شورای اسلامی در مورد تجارت الکترونیک و نتورک مارکتینگ در ایران همسو نماید.
شما میتوانید بدون پرداخت هزینه عضویت و با ثبت نام رایگان و به میزان فعالیت خود درامدی از 2 تا بیش از 50 هزار تومان در روز رو بدست آورید...
اگر امکانش هست آدر س وبلاگ من تو پیوند اتون قرار دهید
http://www.silverchance.blogfa.com
سلام مریم جان . وبلاگ زیبا و نوشته های زیبایی داری . دلنشینه . . . . خوشحال میشم اگه به کلبه ی من هم سر بزنی
شبلی را پرسیدند تو کیستی؟ گفت: انا نقطه باء بسم الله
من نقطه بای بسم الله هستم که بسم الله بی من بسم الله نیست در عین حال که من نقطه ای بیش نیستم.
گفتند نمی توان به این عالم
یک نقطه دیگر از کمال افزود
من نقطه پرست نیستم اما
بی نقطه خدا خدا نخواهد بود
خودت را دست کم نگیر چرا که بدون تو هستی چیزی کم خواهد داشت و با توست که هستی هستی می شود. کاش آنچه را نگفتنی است میشد بیان کرد....
خوبی حالا ...؟
تموم شد لک الحمدها ... ؟
خیسی هنوز ؟
تبریک می گم ...
سلام مریم
مریم پاک ! سلام ...
سلام دوست من ... تاخیر من رو ببخش ...بسیار زیبا بود .... ممنون از اینکه به من سر میزنی
شکیبا باش ...خدا همواره بیدار است....
و ببخش که به زاد روزت نرسیدم نازنینم....
زادروزت هزار باره مبارک..
دوستت دارم...